ریحانه ریحانه ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

برای ریحانه

عشق مامان

  من باتو خوشحالم بی تو غمگینم وقتی دستهامو میگیری حس خوبی دارم اونقدر خوب که می خوام پرواز کنم عزیزدل مامان خیلی دوست دارم فردا هفت ماهه میشی قربونت برم الهی 100ساله بشی دختر نازم کم کم زرده تخم مرغ می خوره ماست می خوره ولی با جنگ و دعوا کاش می فهمیدم چرا بچه ها اینقدر بد غذا هستن؟     ...
21 ارديبهشت 1392

اولین غذای زندگی2

سلام دوستان عزیز ببخشید اینهمه تاخیر من رو دیگه گردوندن زندگی و بچه داری حسابی وقت گیره   ریحانه عزیزم از 5ماهگی غذای کمکیش رو شروع کردم با فرنی و حریره بادوم وحالا که دخترم شش ماه و نیم شده سوپ می خوره پوره می خوره فرنی و سرلاکم می خوره این دومی زیاد کیفیتش خوب نشد ...
8 ارديبهشت 1392

خاطرات بارداری

گلبرگ اول سلام دخترنازم الان بعداز یک سال فرصتی دست داده تا برای تو بنویسم از اولین روزهای بارداریم اولین روزهایی که فهمیدم خدای مهربون تورو به ما هدیه داده 4اسفند1390 پنجشنبه صبح بود که از خواب بیدار شدم یه حسی مثل مریضی و بی حسی داشتم و یه خورده حالت تهوع اما هنوز خبری نبود فقط یک هفته بود که پریودم عقب افتاده بودبیبی چک زدم و دیدم مثبته خدایا انگار دنیا رو به من دادن بعداز هشت نه ما انتظار بالاخره باردار شده بودم خیلی خوشحال شدم و خیلی خدارو شکر کردم دیگه علائم بارداری کم کم خودش رو بیشتر نشون می داد حالت تهوع شدید طوری که بعضی روزها هیچی نمی تونستم بخورم از خیلی بوها بدم میومدخیلی حالم بدبود واین ویار تا آخر بهار ...
15 بهمن 1391

خاطرات بارداری

گلبرگ دوم بارداری همه چیز توی همین یک کلمه جا گرفته و خودش معنیش رو با خودش میاره با ر دا ری نمی تونم زیاد غذا بخورم نمی تونم تنهایی جایی برم پیاده روی که نگو کافیه چند قدم برم تا زانو درد و کمر درد داغونم کنه دیگه نمی تونم نماز ایستاده بخونم سجده رفتن برام خیلی سخت شده مجبورم بشینم و روی میز بخونم وامان از هوای گرم هنوزم از بوی بعضی چیزها حالم بد میشه به خصوص نرم کننده لباس اکتیو ...وای می خوام بمیرم وقتی این بو بهم می خوره   وخیلی نمی تونمهای دیگه وقتی باردار میشی زندگیت یه ورق جدید پیدا می کنه که تا آخر عمر می تونی درباره اش بنویسی حاملگی یه داستان با کلی اتفاقات غیر قاب...
15 بهمن 1391

عاشقانه های من و دخترم

وقتی درآغوشمی من بیشتر از تو احساس امنیت می کنم عاشقانه دوست دارم ریحانه من صدای گریه های لوسانه تو ...وای که چقدر ناز ...ناز می کنی وقتی از خواب بیدار میشی و اول زل می زنی به چشمهام وبعد یه خنده ناز دیگه اونوقت می خوام بخورمت قربونت برم من نفس من عاشقتم دوست دارم       ...
11 بهمن 1391

ای بوی هرچه گل

  بوی بهار می شنوم از صدای تو نازکتر از گل است گل گون ها تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هرچه گل نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینه خدا حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو شعراز: قیصرامین پور ...
9 شهريور 1391

تولد...تولد

سلام خداروشکر با یه خبر خوب اومدم روز 5تیرسال1391دختر ناز دوست عزیزم سمیرا به دنیا اومد تولدش مبارک     اسمشم گذاشتن آوان...یه اسم کردی که معنیش یعنی شادی یا دختر شاد   خاله سمیرا قدم نورسیده مبارک ...
26 مرداد 1391