امسال سال 92 اولین ماه رمضان ریحانه خانم هم بود وخودتون ببینید که چی شد: بله دیگه وعاقبت رو زمین نشستن هم همینه وما هم خیلی مظلومانه در گوشه ای دیگر افطار کردیم ...
چه لطيف است احساس آغازي دوباره... وچه زيباست رسيدن دوباره به روز زيباي آغاز تنفس... وچه اندازه شيرين بود آن روز... روز ميلاد تو... روز تو... روزي كه تو آغاز شدي... دختر نازم تولدت مبارك قربونت برم که سایز صفرم برات بزرگ بود اولین صبح زندگی ریحانه ...
عزیز دلم رفته بود حموم ودر مواردی بسیار نادر پیش میاد که دخترم خوش خلق از حموم به بیرون راهی شود ودر اکثر موارد با اشک و آه و گریه خروج پیدا می کنند... واین یکی از آن موارد نادر است: واینکه دخترم دراین عکس وارد پنج ماهگی هم شده من فدای تو بشم مامانی واین آرامش قبل از طوفان است ...
دختر نازم ریحانه توی بیمارستان کسری کرج در تاریخ 22مهر سال 1391 به دنیا اومد دکتر جراحمون خانم دکتر زهره دولتی بودوواقعا کارش عالی بود. ریحانه 2/730کیلوگرم وزنش بود و قدش 48سانتی متر اینم کیکی که دایی علی برای ریحانه کادو آورده بود بیمارستان دستش درد نکنه وکلا اینم از اولین عکس ریحانه خانم در سه ماگی در شکم مامانیش چه ژستیم گرفته عکس سونو ان تی ...
سلام دوستان خوبم یه سری از عکسهای ریحانه عزیزمون روز اول توی بیمارستان گلم اینجا فقط چهارروزش بود که زردی داشت و دستگاه گرفتیم توی خونه گذاشتیمش توی دستگاه قربون اون مدل خوابیدنت برم ...
عزیز دل من اینجا سه ماهش شده فدای اون خوابیدنت یعنی من عاشق این ژستش موقع خوابیدنشم وای ...این اون لحظه ای که من دیوونه وار دوستش دارم وقتی از خواب صبح بیدار میشه دور دهنش از شیرهای شب قبل خشک شده موها ژولی پولی هر روز صبح این صحنه رو می بینم و روزی هزار بار بوسش می کنم ...
ریحانه عزیزم وکتابش مطالعه خیلی خوبه و دخترما از همین کوچیکی اهل مطالعه ست میگید چطوری ببینید فقط بس که این دختر تکون خورد عکسهاش زیاد خوب نشد ...ببخشید دیگه! ...